سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 24732
  • بازدید امروز: 10
  • بازدید دیروز: 0
  • تعداد کل پست ها: 52
درباره
مرتضی رفیعی[13]

قطره ای در مقابل دریا

جستجو
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

تدبیر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی
دعای فرج

ذکر روزهای هفته


سعى بین صفا و مروه

(نهمین عمل از اعمال حج)

پس از انجام نماز طواف حج ، باید هفت مرتبه فاصله بین «صفا» و «مَروه» را که امروزه به صورت سالنى ساخته شده و کنار مسجدالحرام قرار دارد بپیماید.

کیفیت سعى :

1 - به همان نحو است که در سعى عمره تمتع گذشت بدون هیچ تفاوت مگر در نیّت که در اینجا باید به نیّت سعى حج بجا آورد .

2 ـ سعى، باید از «صفا» آغاز و به «مروه» ختم شود.

3 ـ پیمودن فاصله «صفا» تا «مروه» یک مرتبه و برگشتن از «مروه» به «صفا» مرتبه دوّم به حساب مى آید; بنابراین هفت شَوْطِ (1) سعى بر «مروه» ختم مى شود.

4 ـ نشستن و استراحت کردن و رفع خستگى بر صفا و مروه و در بین آنها جایز است و اگر در بین سعى باشد، باید از همانجا که سعى را قطع کرده است، ادامه دهد.

5 ـ سعى بین صفا و مروه لازم نیست با وضو و طهارت انجام شود، گرچه احتیاط مستحب است.

6 ـ سعى در طبقه دوّم، چون بالاتر از دو کوه مى باشد اشکال دارد.

سعی بین صفا و مروه   سعی بین صفا و مروه
سعی بین صفا و مروه   سعی بین صفا و مروه

 


(1) - شوط: درلغت به معناى نهایت دویدن تاهدف و در اینجا به معنى یک بار دور زدن اطراف کعبه و یک بار پیمودن فاصله صفا تا مروه، یا مروه تا صفا مى باشد.

طواف نساء

(دهمین عمل از اعمال حج)

پس از انجام سعى باید هفت مرتبه به نیّت طواف نساء دور خانه کعبه که در مسجدالحرام است بگردد.

کیفیت طواف نساء :

1 - به همان نحو است که در طواف عمره تمتع گذشت بدون هیچ تفاوت مگر در نیّت که در اینجا باید به نیّت طواف نساء بجا آورد .

2 - طواف نساء و نماز آن اختصاص به مردان ندارد ، بلکه بر تمام کسانى که حج (1) به جا مى آورند واجب است .

3 - پس از سعى لازم نیست فوراً طواف نساء را بجا آورد و تأخیر انداختن آن حتى تا چند روز بعد هم اشکال ندارد .

4 ـ طواف را باید از مقابل گوشه اى از کعبه که حَجرُالاَْسْوَد(2)در آن است آغاز کند و در همان جا به پایان ببرد.(3)

5 ـ خانه کعبه، در حال طواف باید در طرف چپ طواف کننده باشد، بنابراین اگر در حال حرکت رو به کعبه باشد، یا عقب عقب برود صحیح نیست.

6 ـ انسان باید همانطورى که همه مسلمانان طواف مى کنند ـ بدون دقّتهاى اهل وسوسه ـ طواف را از مقابل حجرالاسود شروع کند و ادامه دهد و ایستادن مقابل حجرالاسود در هر دور لازم نیست.

7 ـ طواف کننده باید به دور «حِجْرِ اسماعیل» (4) هم بگردد، یعنى در هنگام طواف، داخل «حِجر» نرود.

8 - براى مطاف حدى وجود ندارد و تا هر جاى مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند ، طواف مجزى است ، بلى مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد فى ما بین کعبه و مقام ابراهیم انجام دهد .

9 ـ اگر انسان بر اثر بیمارى یا پیرى یا زیادى جمعیّت نتواند در این محدوده طواف کند، طواف در خارج این حدّ اشکال ندارد.

10 ـ طواف کننده باید با طهارت طواف کند یعنى با وضو باشد و غسلى برعهده او نباشد و نیز بدن و لباس وى پاک باشد، همانگونه که نماز مى خواند.


مسجد الحرام
مسجد الحرام


(1) - عمره مفرده که جداى از حج است نیز طواف نساء دارد .
(2) - سنگى است بیضى شکل و سیاه رنگ، که در گوشه شرقى دیوار کعبه، با ارتفاع 5/1 متر از سطح مسجد نصب شده است.
(3) - هم اکنون از مقابل حجرالاسود تا آخر صحن مسجدالحرام خط سیاهى کشیده شده است که افراد مى توانند هنگام رسیدن به همان خط، طواف را آغاز و به همانجا ختم کنند.
(4) - حجر اسماعیل: فضایى است بین کعبه و دیوارى نیم دایره به عرض حدود 10 متر که از زاویه شمالى تا زاویه غربى کعبه امتداد دارد. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در این فضا مى ریزد، اینجا مدفن حضرت اسماعیل (علیه السلام) و مادرش هاجر و پیامبران بسیارى مى باشد.





طـواف حج

(هفتمین عمل از اعمال حج)

پس از انجام اعمال مِنا در روز عید قربان، حاجى باید بار دیگر براى انجام پنج عمل از اعمال حج به مکّه برگردد، گرچه وقت این اعمال تا پایان ماه ذى حجه است و مى تواند در مِنا بماند براى بقیه اعمالى که در مِنا شبهاى یازدهم و دوازدهم و روزهاى یازدهم و دوازدهم انجام مى شود و بعداز ظهر روز دوازدهم از منا خارج شود و براى بقیّه اعمال به مکّه بیاید.

امّا پنج عملى که در مکّه باید انجام شود، عبارت است از:

1 ـ طواف حج (هفتمین عمل حج)

طواف حج   طواف حج
طواف حج   طواف حج

2 ـ نماز طواف حج (هشتمین عمل حج)

3 ـ سعى بین صفا و مروه (نهمین عمل حج)

4 ـ طواف نساء (دهمین عمل حج) (1)

5 ـ نماز طواف نساء (یازدهمین عمل حج)

احکام طواف

1 - کیفیت طواف حج به همان نحو است که در طواف عمره تمتع گذشت بدون هیچ تفاوت مگر در نیّت که در اینجا باید به نیّت طواف حج بجا آورد .

2 ـ طواف را باید از مقابل گوشه اى از کعبه که حَجرُالاَْسْوَد(2)در آن است آغاز کند و در همان جا به پایان ببرد.(3)

3 ـ خانه کعبه، در حال طواف باید در طرف چپ طواف کننده باشد، بنابراین اگر در حال حرکت رو به کعبه باشد، یا عقب عقب برود صحیح نیست.

4 ـ انسان باید همانطورى که همه مسلمانان طواف مى کنند ـ بدون دقّتهاى اهل وسوسه ـ طواف را از مقابل حجرالاسود شروع کند و ادامه دهد و ایستادن مقابل حجرالاسود در هر دور لازم نیست.

5 ـ طواف کننده باید به دور «حِجْرِ اسماعیل» (4) هم بگردد، یعنى در هنگام طواف، داخل «حِجر» نرود.

6 - براى مطاف حدى وجود ندارد و تا هر جاى مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند ، طواف مجزى است ، بلى مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد فى ما بین کعبه و مقام ابراهیم انجام دهد .

7 ـ اگر انسان بر اثر بیمارى یا پیرى یا زیادى جمعیّت نتواند در این محدوده طواف کند، طواف در خارج این حدّ اشکال ندارد.

8 ـ طواف کننده باید با طهارت طواف کند یعنى با وضو باشد و غسلى برعهده او نباشد و نیز بدن و لباس وى پاک باشد، همانگونه که نماز مى خواند.


(1) - نساء به معنى زنان است، و طواف نساء یکى از اعمال عمره مفرده و حج است و به سبب آن زن بر مرد و مرد بر زن که به سبب احرام، حرام شده بود حلال مى شود.

 

(2) - سنگى است بیضى شکل و سیاه رنگ، که در گوشه شرقى دیوار کعبه، با ارتفاع 5/1 متر از سطح مسجد نصب شده است.
(3) - هم اکنون از مقابل حجرالاسود تا آخر صحن مسجدالحرام خط سیاهى کشیده شده است که افراد مى توانند هنگام رسیدن به همان خط، طواف را آغاز و به همانجا ختم کنند.
(4) - حجر اسماعیل: فضایى است بین کعبه و دیوارى نیم دایره به عرض حدود 10 متر که از زاویه شمالى تا زاویه غربى کعبه امتداد دارد. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در این فضا مى ریزد، اینجا مدفن حضرت اسماعیل (علیه السلام) و مادرش هاجر و پیامبران بسیارى مى باشد.

نماز طواف حج

(هشتمین عمل از اعمال حج)

پس از انجام طواف حج ، باید دو رکعت نماز، به نیّت نماز طواف حج بخواند.

کیفیت نماز طواف حج:

1 - به همان نحو است که در نماز طواف عمره تمتع گذشت بدون هیچ تفاوت مگر در نیّت که در اینجا باید به نیّت نماز طواف حج بجا آورد .

2 - مانند نماز صبح است، ولى حمد و سوره را مى تواند بلند یا آهسته بخواند.

وقت نماز طواف حج:

بعد از طواف و قبل از سعى است.

مکان نماز طواف حج:

کافی است در هر نقطه ای که عرفاً بگویند پشت مقام است گرچه از مقام دور باشد نماز را بخواند بلکه در این صورت بعید نیست که نماز در هر جای مسجد الحرام صحیح باشد .

پشت مقام ابراهیم ( محل نماز طواف )
پشت مقام ابراهیم ( محل نماز طواف )

چند مسأله

1 ـ بر تمام افراد بالغ و عاقل واجب است که نمازها را به طور صحیح یاد بگیرند تا تکلیف الهى را درست انجام دهند; بخصوص کسى که قصد عمره یا حج دارد باید نماز خود را تصحیح کند، تا تمامى نمازها که از جمله آنها نماز طواف است، به طور صحیح انجام شود.

2 ـ بنابراحتیاط واجب باید پس ازطواف،نماز طواف را زود بجا آورد به طورى که مردم نگویند بین آنها فاصله شده است.

3 ـ جایز است نماز طواف مستحب را هر جاى مسجدالحرام که بخواهد بجا آورد.






قربانى

(پنجمین عمل از اعمال حج)

1 ـ پس از سنگ زدن به جمره عَقبه، حجاج براى انجام یکى دیگر از واجبات حج، به قربانگاه رفته، و یک شتر، یا گاو، یا گوسفند قربانى مى کنند.

2 ـ ذبح یک حیوان براى چند نفر حاجى کفایت نمى کند و یک حیوان کمتر چیزى است که به عنوان یکى از اعمال حج باید ذبح کرد، امّا هر چه بیشتر ذبح کنند افضل است.

قربانی   قربانی
قربانی   قربانی

3 ـ حیوان قربانى شرایطى دارد که به تفصیل در کتاب احکام و مناسک حج آمده است، افرادى که براى انتخاب قربانى به قربانگاه مى روند لازم است آن شرایط را بدانند، در این نوشته به طور مختصر به آنها اشاره مى کنیم:

* سالم باشد (مریض نباشد).

* معیوب و ناقص العضو نباشد.

* کورى یا لنگى واضح نداشته باشد.

* دُم بریده نباشد.

* گوش بریده و شاخ شکسته نباشد.

* لاغر نباشد.

* اخته نشده باشد; (بیضه هایش را بیرون نیاورده باشند).

* سن آن کامل باشد; اگر میش است یک سال آن و اگر بز است دو سال آن کامل شده باشد. (تفصیل این شرایط در کتب مفصل فقهى و مناسک مراجع تقلید آمده است).

گوسفند قربانی
گوسفند قربانی

4 ـ اگر حاجى پس از ذبح شک کند و حتى اگر احتمال دهد که حیوان ناقص بوده یا سایر شرایط را نداشته اعتنا نکند.

5 ـ کسى که حلق یا تقصیر نکرده و حتى براى خود حیوانى را ذبح نکرده مى تواند براى دیگرى ذبح کند.

 

حلق یا تقصیر

(ششمین عمل از اعمال حج)

1 ـ پس از قربانى، حاجى باید حلق کند، یعنى موهاى سر خود را بتراشد، یا تقصیر کند، یعنى مقدارى از مو و ناخن خود را بچیند.

تقصیر   تقصیر
تقصیر   تقصیر

2 ـ با انجام این عمل تمام محرّمات احرام بر او حلال مى شود، بجز حرام بودن زن و مرد بر یکدیگر و استفاده از بوى خوش، که آنها هم با انجام بقیّه اعمال حلال خواهد شد و در برخى موارد صید نیز حرام است. بنابر این، پس از تراشیدن سر یا تقصیر مى تواند لباس احرام را بیرون آورده و لباس معمولى خود را بپوشد.

3 ـ مردانی که سال اوّل حج آنهاست، بنا بر احتیاط واجب باید سر بتراشند و تقصیر کفایت نمى کند، ولى افرادى که بار اوّل آنها نیست مى توانند تقصیر کنند یا سر بتراشند.

حلق حلق (تراشیدن سر)   حلق حلق (تراشیدن سر)
حلق (تراشیدن سر)   حلق (تراشیدن سر)

4 ـ بانوان باید تقصیر کنند.

5 ـ محل حلق یا تقصیر مِنا است.

6 ـ زمان حلق یا تقصیر، تا روز سیزدهم ذى حجه است، گرچه احتیاط واجب آن است که روز عید انجام شود.

7 ـ اگر حاجى براى قربانى به کسى وکالت دهد، تا وکیل او قربانى نکرده، نمى تواند حلق یا تقصیر کند، بنابر این کسانى که خود به قربانگاه نمى روند، باید صبر کنند تا به آنها اطلاع داده شود که قربانى انجام شده و پس از اطمینان به ذبح شدن حیوان حلق یا تقصیر کنند.

8 ـ کسى که خودش حلق یا تقصیر نکرده، نمى تواند موى شخص دیگرى را بچیند یا بتراشد.

 






وقوف در مَشعر الحَرام (1)(1) مى شوند.(2) جمره عقبه است باید انجام دهند .(3) کودکان، بیماران و پیرمردان مى توانند، شب عیدقربان پس از نصف شب و قبل از اذان از مشعر الحرام خارج شوند و اگر نمى توانند رمى جمره را در روز انجام دهند، مى توانند همان شب رمى جمره عقبه را انجام دهند.(1) - مِنا: سرزمینى است واقع بین دو رشته کوه، نزدیک مشعر الحرام.
(2) - رمى: تیرانداختن، سنگ انداختن.
(3) - این حکم براى بانوان، مخصوص رمى روز عید قربان است. ولى در روزهاى 11 و 12 تنها در صورتى که از رمى در روز ناتوان باشند، مى توانند شب انجام دهند.
(1) - مشعر الحرام: وادى طویلى است میان «عرفات» و «مِنا» و به آن «مُزْدلفَه» هم گفته مى شود، حاجیان باید شب عید قربان را در آنجا بمانند.

(سوّمین عمل از اعمال حج)

بعد از مغرب روز نهم ذى حجه (شب عید قربان) حاجیان از عرفات خارج مى شوند و براى انجام عملى دیگر از اعمال حج به طرف مشعر الحرام (مُزدلفه) حرکت مى کنند.

1 ـ وقتى که حاجیان به مشعر الحرام رسیدند، وقت وقوف، از طلوع فجر عید قربان است تا طلوع خورشید و احتیاط آن است که از وقت رسیدن به مشعر در شب قصد وقوف کند.

2 ـ در مشعر بجز ماندنِ در آنجا کار دیگرى واجب نیست گر چه مستحبات بسیارى دارد و از جمله آنها ذکر الهى گفتن و جمع آورى سنگریزه براى رمى جمرات است.

جمع آوری سنگ ریزه در مشعر   وقوف در مشعر الحرام ( شب عید قربان )
جمع آوری سنگ ریزه در مشعر   وقوف در مشعر الحرام ( شب عید قربان )

 

رَمى جمره عَقَبَه

(چهارمین عمل از اعمال حج)

 

نقشه سرزمین منا
نقشه سرزمین منا

 

1 ـ پس از طلوع آفتاب روز دهم ذى حجه (عید قربان) حجاج براى انجام بقیه اعمال حج از مشعر الحرام بیرون آمده و روانه مِنا

سرزمین منا   سرزمین منا
سرزمین منا   سرزمین منا

و اولین عمل از اعمال منا را که رَمى

2 ـ در آخر مِنا سه ستون سنگى وجود دارد که اوّلین ستون، «جمره اُولى» و دومین آنها «جمره وُسطى» و سوّمى را «جمره عُقبى یا عَقَبه» مى نامند، اوّلین کار واجب در روز عید قربان زدن هفت عدد ریگ به جمره عقبه است.

3 ـ هفت سنگ باید به ستون بخورد، ولى لازم نیست پشت سر هم باشد، پس اگر دو عدد به ستون بخورد و سوّمى نخورد و چهارمى بخورد، تنها سه عددى که به ستون خورده به حساب مى آید. و اگر شک کند هفت عدد خورده یا نه، باید به قدرى بزند تا یقین کند هفت عدد به جمره خورده است.

رمی جمره   رمی جمره
رمی جمره   رمی جمره

4 ـ سنگ ریزه ها باید اینگونه باشد:

الف - زیاد بزرگ یا ریز نباشد، بلکه به اندازه اى باشد که به آن ریگ بگویند.

ب - از منطقه حرم باشد، مثلا مشعرالحرام، منى یا شهر مکه.

ج - قبلا براى رمى از آن استفاده نشده باشد.

د - مباح باشد، (غصبى نباشد).

اندازه سنگ ریزه
اندازه سنگ ریزه

5 ـ بانوان،



 







وقوف در عَرَفات

(دومین عمل از اعمال حج)

 

نقشه سرزمین عرفات
نقشه سرزمین عرفات

 

حاجى، پس از احرام در مکّه، باید براى وقوف در عرفات، روانه آنجا شود.

1 ـ مراد از وقوف، بودن در آن مکان است چه سواره یا پیاده، نشسته یا خوابیده; یعنى حاجى باید آن روز را در صحراى عرفات بماند و از آنجا خارج نشود.

2 ـ زمان وقوف; لازم است از ظهر روز نهم ذى حجه تا مغرب همان روز در عرفات بماند. لکن تأخیر وقوف از اوّل وقت به اندازه خواندن نماز ظهر و عصر و مقدمات آن اشکال ندارد.

3 ـ وقوف به عرفات و سایر اعمال حج ـ بجز طواف و نماز ـ نیاز به طهارت (وضو یا غسل) ندارد. ولى مستحب است.

4 ـ در عرفات، کار دیگرى بجز بودنِ در آنجا واجب نیست، ولى مستحبات بسیارى دارد، و از بهترین مکانها براى استجابت دعاست و بهترین دعاها در آن مکان دعاى معروف ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و امام زین العابدین(علیه السلام) در آن روز است.

سرزمین عرفات (جبل الرحمة)
سرزمین عرفات (جبل الرحمة)

 

سرزمین عرفات (محل وقوف)
سرزمین عرفات (محل وقوف)

 






احرام در مکّه

(اولین عمل از اعمال حج)

اعمال حج نیز، مانند اعمال عمره با احرام آغاز مى شود.

کیفیت احرام حج:

مانند احرام عمره است، ولى در نیّت تفاوت دارد که در آنجا به نیّت عمره تمتع محرم مى شد و اکنون به نیّت حج تمتّع محرم مى شود.

زمان احرام حج:

بعد از اعمال عمره تمتّع تا وقتى که بتواند به وقوف در عرفات ـ ظهر روز نهم ذى حجّه ـ برسد.

امروزه به جهت کثرت جمعیّت و شلوغى راه که احتمال نرسیدن به موقع به عرفات مى باشد، روز هشتم مُحرم مى شوند و شب عرفه به عرفات مى روند، هرچند اگر روز نهم هم مُحرم شوند وبروند وپیش ازظهرروزنهم به عرفات برسند مانع ندارد.

مکان احرام حج:

شهر مکّه است، گرچه مستحب است در حِجر اسماعیل یا نزد مقام ابراهیم محرم شود.

شهر مکه ( مسجد الحرام ) محل احرام حج تمتع
شهر مکه ( مسجد الحرام ) محل احرام حج تمتع

تمام اعمال حج از احرام تا رمى جمرات از عبادات است و مانند نماز و سایر عبادات باید به قصد قربت و اطاعت امر خداوند انجام شود.

وقتى که انسان براى اعمال حج محرم شد تمام کارهایى که در احرام عمره حرام بود، بر او حرام مى شود.

 






نجات در دست مادر

 

حضرت فاطمه

 

در حال طواف مردى را دیدم که دامن کعبه را گرفته ؛ گریه کنان در حال تضرع و استغاثه بود.

از او پرسیدم : چرا این قدر ناراحتى ؟

گفت : از بناهایی هستم که منصور مرا به ساختن عمارت بغداد وادار کرد. جریانى برایم پیش آمد که امیدوارم تا زنده ام ، براى احدى نگویى . شبى منصور مرا طلبید و گفت : این شصت نفر فرزندان على - علیه السلام - را باید تا صبح در وسط دیوار بگذارى و من پنجاه و نه نفر آنها را در میان ستونها قرار دادم . آخرین نفر آنان ، دیدم پسرى است مانند قرص ماه ، نور از صورتش متصاعد است ، و هنوز در چهره اش مویى نروییده و دو قطعه گیسوانى دارد که روى دو کتف او قرار گرفته است ، و مانند زن بچه مرده اشک مى ریزد و ناله مى کند. از او جریان حال را پرسیدم . فرمود:

براى کشته شدن خود گریه نمى کنم ، گریه ام براى این است که مادر پیرى دارم که جز من فرزندى ندارد، یک ماه بود که مرا در خانه حبس کرده بود، هرگاه مى خواست به خواب رود تا دست بر گردن من نمى انداخت ، به خواب نمى رفت . مى‌بایست یک دستش در زیر سر من و دست دیگرش ‍ روى سینه من باشد. تا دیروز مادرم از خانه برون رفت ، من هم از خانه بیرون آمدم . ماموران خلیفه مرا گرفتند و به این جا آوردند. گریه ام براى این است که بر خلاف گفته مادرم عمل کردم و او را ناراحت ساختم . او اکنون از وضع من خبر ندارد و نمى داند بر سر من چه آمده است؟ از خدا براى خود و مادرم صبر طلب مى کنم .

تا این سخنان را از زبان این غلام شنیدم ، به خود گفتم واى بر حال تو، به خاطر به چنگ آوردن دنیا، عذاب آخرت را براى خود خریدى . تصمیم گرفتم براى رضاى خدا کار نیکى به جاى آورم ، نزد فرزندم آمدم و قضیه را با او در میان گذاشتم و به او گفتم : اى پسرم! تو را به جاى او در میان دیوار بگذارم ، به طورى که آزارى به تو نرسد و شبانه بدون شک تو را بیرون خواهم آورد.

گفت: اى پدر! آنچه مى خواهى انجام بده ، من هم در این جهت صبر خواهم کرد.

بالاخره گیسوان آن غلام علوى را بریدم و صورتش را با سیاهى ته دیگ سیاه کردم و لباس کهنه بچه بنایان را به او پوشاندم و پسر خود را در میان دیوار گذاشتم و آن غلام علوى را در گوشه اى پنهان کردم . گفتم : در این مکان باش تا شب تو را به منزلت برسانم . ولى من از دو جهت ناراحت بودم : یکى اگر منصور مطلع شود با من چه خواهد کرد و دیگر اگر همسرم ، سراغ فرزندم را بگیرد چه جواب دهم ؟ غرض در یک حالت بى هوشى افتاده بودم .

کوبنده در مى گوید: من فاطمه ، دختر رسول خدا هستم ، به مولاى خود بگو بیاید و پسرش را بگیرد و فرزند ما را به ما رد کند

ناگهان دیدم کنیزم مرا صدا مى زند که شما را در خانه مى خواهند. به کنیز گفتم : برو ببین کوبنده در کیست ؟

کنیزم رفت و در مراجعت گفت : کوبنده در مى گوید: من فاطمه ، دختر رسول خدا هستم ، به مولاى خود بگو بیاید و پسرش را بگیرد و فرزند ما را به ما رد کند.

آمدم در خانه پسرم را بدون هیچ گونه صدمه و ناراحتى ، تحویل گرفتم و جوان علوى را به او واگذار کردم .

سرانجام توبه کردم و از شهر فرار نمودم و منصور وقتى از حالم باخبر شد، به تعقیب من پرداخت و تمام اموالم را تصاحب کرد.

حضرت فاطمه

 


اى فاطمه پهلو شکسته !

یکى از ذاکرین نقل کرده: در محضر آیة الله العظمى سید محمد هادى میلانى (ره ) بودم . یک مرد و زن آلمانى همراه دختر خود وارد شدند، پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ایم به شرف اسلام نایل شویم ،آیة الله میلانى (ره ) فرمودند: علت چه چیز است ؟

آن مرد عرض کرد: پهلوى دخترم که در محضر شما نشسته در حادثه اى شکست و استخوانهایش خورد شد، چنان که پزشکان از معالجه او عاجز شدند و گفتند: باید عمل شود، ولى عمل ، خطرناک است . دخترم راضى نشد و گفت: اگر در بستر بمیرم بهتر از آن است که در زیر عمل از دنیا روم .

به هر حال او را به خانه آوردیم . ما یک خدمتکار ایرانى داریم که او را «بى بى» صدا مى زنیم ، دخترم به او گفت : من تمام اندوخته مالى خود را راضى هستم بدهم که صحت به من برگردد، اما فکر مى کنم باید ناکام و با دل پر غصه بمیرم .

بى بى گفت: من یک طبیب را سراغ دارم که مى تواند تو را شفا دهد.

گفت : حاضرم تمام پول و موجودیم را به او بدهم .

بى بى گفت: تمام آنها براى خودت باشد، بدان من علویه ام و جده من حضرت زهرا سلام الله علیها است که پهلوى او را به ظلم شکستند، تو با دل شکسته و اشک جارى بگو: یا فاطمه زهرا ! مرا شفا ده .

بى بى هم در گوشه خانه با گریه مى گفت : یا فاطمه زهرا ! این بیمار آلمانى را با خود آورده ام و شفاى او را از شما مى خواهم . مادر جان ! کمک کن و آبروى مرا نگه دار

دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوى معظمه یارى خواستن . بى بى هم در گوشه خانه با گریه مى‌گفت:

یا فاطمه زهرا ! این بیمار آلمانى را با خود آورده ام و شفاى او را از شما مى خواهم . مادر جان ! کمک کن و آبروى مرا نگه دار.

آن مرد اضافه کرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه حیاط منقلب شدم و گفتم : اى فاطمه پهلو شکسته !

دیدم دخترم قدرى ساکت شد، ناگاه مرا صدا زد و گفت : پدر! بیا که دردم ساکت شده . جلو رفتم و دیدم او کاملا شفا یافته . گفت : الان در بحر بودم ، بانوى مجلله اى نزدم آمد و دست به پهلویم کشید. گفتم : شما کیستید؟ فرمود: من همانم که او را مى خوانى .

دخترم برخاست و راحت شد و دانستم که اسلام حق است . حالا به ایران آمده ایم و به خدمت شما رسیده ایم تا مسلمان شویم .

مرحوم میلانى و حاضرین از این معجزه مسرور شدند و شهادتین و سایر امور اسلامى را به او آموختند و آنان با نورانیت اسلام رفتند.






خطبه فدکیه (بیانات حضرت آیت الله صافی مد ظله)

یکی از معجزات حضرت زهرا سلام الله علیها، خطبه بالبدیهة آن حضرت بود. آن بزرگوار در آن جوّ اختناق و کودتای بزرگی که شده بود، با آن مصیبت جانکاه و عظمای ارتحال حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و بعد مصایب دیگر، این خطبه را که در اوج فصاحت و بلاغت است انشاء کرد که امیرالم?منین علیه الصلاة و السلام هر چند امام البلغاء و امیر الفصحاء است و می‌فرمود: «إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْکَلَامِ‏ وَ فِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَیْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه‏»[1] ولی جوّ اجازه نمی‌داد که چنان سخنرانی جامع و گویا و کوبنده و ماندگاری ایراد نماید.

عظمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها باعث شد که در آن اجتماع تاریخی و محاکمه بزرگ نتوانستند مانع خطبه‌خواندن ایشان شوند، و چنان بود که شخص حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله حضور یافته‌اند، و بسیاری از مردم حاضر وقتی آن حقایق بیان می‌شد گریه می کردند.

به هر حال، این خطبه متضمن مطالب بسیار بالا است و از معجزات اهل بیت علیهم الصلاة و السلام است، و لذا در مثل کتاب بلاغات النساء که در قرن دوم هجری نوشته شده است این خطبه را نقل می‌کند.

یا فاطمه زهرا(ع)

 

البته فضایل آن حضرت بسیار زیاد است؛ همین حدیث مشهور نبوی که «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَغْضَبُ‏ لِغَضَبِ‏ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»[2] در عین اختصار، معنای والا و مهمی دارد. حقائق و مطالب مهم ولایی تا حضرت مهدی علیه الصلاة و السلام از این روایت استفاده می‌شود، یا این حدیث که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که می‌خواهند حضرت فاطمه را دلداری و تسکین خاطر بدهند می‌‌فرمایند:

«أبشری یا فَاطِمة إنّ المَهْدِیّ منک»[3]

ای فاطمه! بشارت بر تو باد که مهدی از توست؛ این بسیار مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شخص اول عالم امکان، برای آرامش روان و آماده‌ساختن دختر عزیز و یگانه خود برای تحمل مصایب و مسائلی که پیش می‌آید اینگونه دلداری می‌دهند که مهدی از توست، یعنی همه از تو و برای توست، و سیر جهان به سوی تو، و پیروزی حق بر باطل و نور بر ظلمت برای تو است. به هر حال سخن در عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار زیاد است.

گرامیداشت فاطمیه و مواضع فاطمه، سیره فاطمه، زهد فاطمه، عبادت فاطمه، علم و حکمت فاطمه باید همیشه جزء برنامه‌ها باشد، و در سخنرانی‌ها، تألیفات و در هر فرصت مناسب باید آن را بازگو کرد.

باید مصایبی که بر آن حضرت وارد شده است و آن‌قدر فاش و آشکار است که حتی در مثل کتاب النهایة ابن اثیر - با این‌که سنی است و کتابش لغت است- به مناسبت از اشاره به این مصائب پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله نتوانسته خودداری کند و آنها را برای همه بازگو می‌کند.


ابن اثیر در النهایة، لغت (هنبث) این دو شعر را از حضرت زهرا علیها السلام استشهاد می‌‌آورد که اجمالی از آن مصایب و هتک حرمت‌ها به آن بانوی یگانه اسلام است که هر کس و هر شخص آگاهی، همه چیز را از آن می‌فهمد، و شدت ناراحتی زهرا سلام الله علیها و رنج و غم او و اعتراض او را به آنچه واقع شد نشان می‌دهد. آنجا که خطاب به پدر بزرگوارش می‌فرماید:

قد کـان بعدک انباء و هنبثة                    لو کنت شاهدها لم یکثر الخطب

انا فقدناک فقد الأرض وابلها                    فاختل قومک فاشهدهم و لاتغب

سپس می‌گوید: «الهنبثة واحدة الهنابث، و هی الامور الشداد المختلفة و اشار إلى عتبها على أبی‌بکر: إنها خرجت فی لمة من نسائها تتوطأ ذیلها إلى أبی‌بکر فعاتبته

باید تاریخ را برای مردم بیان نمود، کلمات حضرت زهرا علیها السلام مخصوصاً آن خطبه عظیمه و بلیغه را که از معجزات ایشان است به گوش جهانیان رساند.

باید در این فاطمیه‌ها، شخصیت ملکوتی آن حضرت تجلیل و تعظیم شود، و همه مردم در این ایام، ارادت و مودت خود را به یگانه بانوی اسلام دخت گرامی پیامبر رحمت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام اثبات نمایند.

امروز ما به تأسی به آن حضرت احتیاج داریم. جامعه ما به پیروی از روش همسرداری و تربیت فرزند - که آن حضرت بهترین طریقه و روش را داشتند- احتیاج دارد.

این بسیار مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شخص اول عالم امکان، برای آرامش روان و آماده‌ساختن دختر عزیز و یگانه خود برای تحمل مصایب و مسائلی که پیش می‌آید اینگونه دلداری می‌دهند که مهدی از توست، یعنی همه از تو و برای توست، و سیر جهان به سوی تو، و پیروزی حق بر باطل و نور بر ظلمت برای تو است.

امروز کلمات آن حضرت باید سرمشق زندگی همه بانوان و بلکه مردان باشد. آن حضرت، مقام واقعی و کرامت حقیقی زن را به دنیا ابلاغ نمود و فرمود: بهترین زن آن است که نه او مرد نامحرمی را ببیند و نه مرد نامحرمی او را ببیند.

این است که حضرت زهرا علیها السلام را تا امروز و تا قیامت، در دل‌های مردم آگاه و خداپرست و حق‌جو زنده نگه داشته است.

فاطمیه یک تاریخ است، ‌فاطمیه یعنی فریاد بر سر ظالمان، فاطمیه یعنی جهاد برای پیروزی حق بر باطل، و بالاخره فاطمیه یعنی روز حکومت جهانی و الهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

آری! فاطمیه عاشوراست، ‌فاطمیه شب قدر است، فاطمیه غدیر و نیمه شعبان است، و فاطمیه یعنی روز پیروزی نور بر ظلمت.


در پرتو بیان فضائل آن حضرت، همه ابعاد دین و ولایت ائمه طاهرین، و دعوت اسلام و قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام و در کل، رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را باید تبلیغ نمود.

باید با بدعت‌ها، با بیگانه‌گرایی‌ها، با نابسامانی‌ها، با گناه، با شیوع مناهی و ملاهی، با فساد، با جهل و ضلالت مبارزه نمود.

مکتب اهل بیت علیهم السلام، مکتب معرفت، مکتب علم و بیداری، مکتب آگاهی و عدالت و برابری و رشد عقلی و اندیشه‌های نورانی است که همه باید آن را در این فرصت‌ها بازگو کنیم، و همه باید قدردان مجالس نورانی فاطمی باشیم، و از برکات آن کمال استفاده را نموده و مهمترین وظیفه خود را دعا با تضرع و انابه به درگاه خداوند متعال برای تعجیل در فرج موفور السرور فرزند عزیز فاطمه، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه قرار دهیم. اللهم عجل فرجه الشریف و اجعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه.

پی نوشت:

[1]. نهج البلاغة، خ233.

[2]. صحیفه امام رضا علیه السلام، ص45،ح22.

[3]. البرهان متقی هندی، ص94.






آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 150 تا 151 سوره بقره که به تغییر قبله اشاره دارد (وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِى وَلأُتِمَّ نِعْمَتِى عَلَیْکُمْ ولَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ * کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ?، در مورد علت تکرار حکم تغییر قبله می گوید: در جریان تحویل قبله از بیت المقدس به کعبه، خدای سبحان چند بار این مطلب را بازگو کرد. مجموع آنچه که به‌خود رسول اکرم(ص) و به امت خطاب فرمود، پنج بار هست که این پنج جمله نشانه تکرار پنج بار است.

سه دلیل تغییر قبله

وی به تشریح سه دلیلی که قرآن در مورد علت تغییر قبله بیان می کند، اشاره کرده و می گوید: اولین دلیل قطع حجت اهل کتاب؛ یکی اینکه فرمود: ?لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ?؛ ما قبله را از بیت المقدس به کعبه منتقل کردیم تا اینکه بر شما حجّتی نباشد. این اعتراض منصفانه بر اثر آن بود که در کتب أنبیای پیشین آمده است که رسول خاتم یا ذوالقبلتین است یا قبله دائمی او کعبه است و مانند آن. اعتراض منصفانه اهل کتاب این بود که اگر شما بر حقّ‌‌اید و رسول شما خاتم أنبیا است، قبله دائمی او باید کعبه باشد، در حالی که الآن شما سالیان متمادی به سمت بیت المقدس نماز می‌خوانید؛ چون این حجت باید برطرف شود. لذا خدای سبحان دستور داد که از بیت المقدس به کعبه متوجه بشوند، این یک نکته. و جریان رسول خدا و مؤمنین همراه پیغمبر در تورات و انجیل آمده است، چه اینکه در آیه آخر سوره مبارکه فتح از وجود مبارک پیغمبر خبر داد که فرمود: آن حضرت رسول خدا است، ?وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیَماهُمْ فِى وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِى الإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً?.

تغییر قبله؛ نشانه ای که اهل کتاب بر آن آگاه بودند

آیت الله جوادی آملی می افزاید: [خداوند] جریان رسول اکرم(ص) و مؤمنین همراه آن حضرت را در تورات و انجیل مبسوطاً بیان فرمود؛ خصوصیات وجود مبارک پیغمبر را هم در عهدین یعنی تورات و انجیل مبسوطاً بیان فرمود طوری که فرمود: ?الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ? ، پس هم خصوصیات وجود مبارک پیغمبر در تورات و انجیل بیان شد، هم بسیاری از خصوصیات مؤمنین همراه پیغمبر در تورات و انجیل روشن شد، لذا فرمود به اینکه اهل کتاب هم پیغمبر را (همان طوری که فرزندشان را با حس می‌شناسند) شناخت حسّی دارند یعنی شناختی دارند کالحسّ و هم درباره اصل قبله، در آیه 144 فرمود که ?وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحقّ مِن رَبِّهِمْ?، هم درباره? پیغمبر فرمود: ?الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ? ، هم درباره حقانیت تحویل قبله از بیت المقدس به کعبه فرمود: ?وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحقّ مِن رَبِّهِمْ?، پس أهل الکتاب هم رسالت رسول خدا برای آنها روشن بود و هم حقّانیّت قبله بودن کعبه برای اینها روشن بود و اگر چنانچه قبله از بیت المقدس به کعبه منتقل نمی‌شد، اینها حقّ احتجاج داشتند؛ برای اینکه حجّتی به سود اهل کتاب بر اسلام و مسلمین نباشد، دستور تحویل قبله آمد، پس یکی از فوائد تغییر قبله آن است که ?لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ?.

وی در ادامه یادآور می شود: آنگاه معلوم می‌شود که چرا رسول خدا منتظر قبله‌ای بود که برای اسلام و مسلمین پسندیده باشد و خدای سبحان به او وعده داد، فرمود: ?فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا? ؛ معلوم می‌شود این رضا، رضای الهی است، نه رضای نفسانی؛ برای اینکه اهل کتاب احتجاج می‌کردند [و] می‌گفتند: اگر شما پیغمبر خاتم‌اید، باید ذوالقبلتین باشید و باید قبله دائمی شما کعبه باشد. نه بیت المقدس و شما سالیان متمادی است که به‌طرف بیت المقدس نماز می‌خوانید، معلوم می‌شود آن رضای پیغمبر، رضای الهی بود نه رضای قومی و نفسانی و مانند آن این یک فائده برای تغییر قبله.






آب زمزم در مکه مکرمه تنها آبی است که در جهان حاوی ترکیبات و املاح منحصر به فرد است و خاصیت درمانی دارد.
به گزارش ایسنا، به نقل از مجله عکاظ آب زمزم از جمله چیزهایی است که حاجیان مکه جهت هدیه دادن یا شفا جستن با برکت و فایده‌ای که دارد برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند چراکه این نوع از آب در هیچ جای دیگری از زمین وجود ندارد.
ماجرای تاریخی زمزم که موجب شد به این نام خوانده شود به روزهایی بازمی‌گردد که حضرت ابراهیم (ع)به همراه همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل به مکه مکرمه آمدند و در مکانی نزدیک کعبه اقامت کردند وقتی حضرت ابراهیم (ع) آنها را ترک کرد هاجر برای فرزند شیرخوارش در جستجوی آب بود و هفت مرتبه فاصله بین کوه صفا و مروه را دوید و بار آخر در کنار کوه مروه یکباره چشمه آبی از دل زمین جوشید و هاجر دور آن را با ماسه گرفت تا آب جمع شود و در این حال می‌گفت "زم زم زم زم" یعنی جمع می‌شود زیرا وی می‌ترسید آب در ماسه‌ها فرو رود.
رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص)در این باره فرموده‌اند: رحمت خدا بر مادر اسماعیل باد که اگر این کار را نمی‌کرد و آب جاری می‌شد امروزه بدین شکل باقی نمی‌ماند.
آب زمزم ویژگی خاصی دارد و تفاوتی که بین این آب و آب‌های عادی وجود دارد نسبت املاح و کلسیم موجود در آن است. همچنین آب زمزم حاوی فلوراید و ضد میکروب است و جلبک در آن رشد نمی‌کند برخلاف سایر آب‌ها که در صورت راکد بودن مکان مناسبی برای رشد جلبک‌ها می‌شوند و سلامت خود را از دست می‌دهند.
از مهمترین معجزات زمزم این است که چاه آن از ابتدای پیدایش تاکنون به هیچ وجه خشک نشده است بلکه آب آن زیادتر نیز شده است و همواره نسبت املاح آن حفظ شده است و هیچ تغییری در آن رخ نداده است و برخلاف سایر آب‌ها با نگهداری آن مزه‌اش تغییر نمی‌کند.
پیرامون آب زمزم تحقیقات بسیاری انجام شده است. ایمو ماسارو محقق ژاپنی که تحقیقات دقیقی پیرامون آب انجام داده و کتاب‌های بسیاری در این زمینه نوشته است، می‌گوید: مولکول‌های آب زمزم با بقیه آب‌های جهان متفاوت است. بقیه آب‌ها را تغییر می‌دهد اما خودش تغییری نمی‌کند. اگر یک قطره از آب زمزم را به 1000قطره از آب دیگری اضافه کنیم آن آب‌ها خواص زمزم را پیدا می‌کنند.
در آلمان نیز کنت فایز، مدیر یکی از بزرگترین مراکز پزشکی در مونیخ آلمان در بررسی‌هایی فهمیده است: 20 دقیقه بعد از خوردن آب زمزم انرژی زیادی به جسم منتقل می‌شود و می‌توان از زمزم به عنوان درمان موثری در بخش‌های مختلف پزشکی استفاده کرد.



صفحات :   
|<  1  2  3  4  5  >  |